8 سریال با امتیاز بالای IMDB

در این مطلب 8 سریال برتر انتخاب شده از فهرست 250 تایی برتر IMDb را که توسط این وب سایت بر اساس رتبه بندی کاربران تولید شده است، بررسی کنید. یادگیری سه تار از صفر تا صد در اینجا.

مکان خوب

فصل اول سریال The Good Place که درست از دروازه‌ها بیرون می‌آید، آن را به عنوان یکی از هوشمندانه‌ترین و غیرقابل‌پیش‌بینی‌ترین کمدی‌های سال‌های اخیر معرفی کرد – حتی قبل از اینکه چرخش باورنکردنی آن وارد بازی شود. کمدی پس از مرگ مایکل شور، خدای کمدی کمدی مایکل شور، بر النور شلستروپ کریستن بل تمرکز دارد، زیرا او پس از مرگ نابهنگام خود را به مکان اصلی Good Place فرستاده می‌کند – با این تفاوت که همه چیز درهم آمیخته است و او یک شیاد است که یک زندگی عمدتاً خودخواهانه داشته و مجبور شده است در آن زندگی کند. بهترین رفتار او برای اینکه گرفتار نشود. مانند همه کمدی‌های شور، گروهی دوست‌داشتنی آن را تقویت می‌کند – فریادهای ویژه‌ای برای تد دانسون و دارسی کاردن در نقش معمار همسایگی مایکل و جانت غیر دختر – اما بیشتر مبتنی بر طرح (و فلسفه سنگین) است. بهترین فیلم جکی چان از نظر شما کدام است؟

وسعت

صدها سال در آینده، انسان ها منظومه شمسی را مستعمره کرده اند. سازمان ملل زمین را کنترل می کند. مریخ یک قدرت نظامی مستقل است. سیارات به منابع کمربند سیارک ها متکی هستند، جایی که هوا و آب از طلا گرانبهاتر هستند. برای چندین دهه، تنش ها بین این سه مکان افزایش یافته است. زمین، مریخ و کمربند اکنون در آستانه جنگ هستند. و تنها چیزی که لازم است یک جرقه است… با اقتباس از کار رمان نویس جیمز اس ای کوری (در واقع دانیل آبراهام و تای فرانک)، The Expanse به یکی از بهترین نمایش های علمی تخیلی تلویزیون تبدیل شده است. ترکیبی از داستان‌های علمی تخیلی هوشمندانه و انسان‌گرا با شخصیت‌های انسانی مرتبط (و با گسترش سریال، حضور بیگانه‌ها در حال رشد)، طرفداران قابل‌توجهی پیدا کرده است که مطمئناً به آن کمک می‌کند بعد از لغو شدن توسط SyFy ایالات متحده، نمایش جدیدی در آمازون پیدا کند.

دفتر (بریتانیا)

لذت سریال اصلی ریکی جرویز و استفان مرچنت عدم شادی کامل آن است: در 14 قسمت، به طرز ماهرانه ای واقعیت اسف بار زندگی اداری را به تصویر می کشد – یکی از خاکستری های خاموش، جلسات آموزشی پاورپوینت، و یک ناامیدی فراگیر، به رهبری رئیسی فریب خورده که فکر می کند رفیق همه است (“در اصل فقط یک سرگرم کننده سردرگم”). گاهی اوقات، هیچ چیز مانند کمی بدبینی قدیمی بریتانیایی وجود ندارد، اما این هم تمام داستان نیست – با احساسات واقعی در اوج و فرود رابطه بین تیم (مارتین فریمن، در نقش اولیه ستاره‌سازی) و داون (لوسی دیویس)، و سرگرمی فراوان با بقیه افراد عجیب و غریب که در دفتر ورنهام هاگ پراکنده هستند.

خانه

2004-2012

برای افرادی که عادت داشتند هیو لوری را در نقش برتی ووستر بی‌تفاوت ببینند یا کنایه‌های شوخ‌آمیز را با استیون فرای عوض کنند، هاوس چیزی شبیه یک شوک فرهنگی بود. با این حال، لوری بهترین فرد برای زنده کردن دکتر نابغه بدخلق بود. با تشخیص مواردی که به نظر می‌رسد دیگران را گیج می‌کند، او یک شخصیت دشوار در قالب شرلوک است که با شیاطین خود مبارزه می‌کند حتی در حالی که با بدترین و گیج‌کننده‌ترین مسائل پزشکی در بیمارانش مبارزه می‌کند. او با حفظ باور شخصی خود که “همه دروغ می گویند”، کارکنان خود را به طور حرفه ای به اوج می رساند، حتی در حالی که شخصا آنها را مورد انتقاد قرار می دهد. هاوس با آوردن کمی چاشنی اضافی به ژانر رویه پزشکی، چرخشی محکمی را بر روی یک الگوی پر استفاده ایجاد کرد. بخش هایی از اکشن آن برگرفته از فیلم های جکی چان است.

خط وظیفه

شاید آمریکا نمایش هایی مانند NYPD Blue و The Wire را برای ما آورده باشد، اما بریتانیا همچنان بزرگترین صادرکننده سریال های پلیسی در جهان است. و Line Of Duty فقط آخرین نمونه است، نگاهی پر از نام اختصاری به تلاش‌های تیمی از پلیس‌های مبارزه با فساد و خال‌هایی که به نظر نمی‌رسد آنها را له کنند. جِد مرکوریو (که همچنین بادیگارد را شلاق زد) مارتین کامپستون، ویکی مک کلور و آدریان دانبار را به‌عنوان سه افسر مرکزی هدایت‌شده در اختیار دارد که باید پرونده‌های پیچیده را بررسی کنند و خلافکاران را از درون و بیرون ریشه‌کن کنند. در حالی که دیالوگ‌ها در سکانس‌های بازجویی طولانی ترق می‌خورند و نمایش به خوبی از آن سوی برکه به نظر می‌رسد، شما را در حدس زدن اینکه چه کسی واقعاً رویدادها را در پشت صحنه دستکاری می‌کند، نگه می‌دارد.

وست ورلد

گیج کننده؟ قطعا، اما به بهترین شکل. Westworld با داستان سرایی فوق‌العاده غیرخطی خود از منظر اندرویدهای غیرقابل اعتماد، جاه‌طلب، گیج‌کننده و کاملاً هیجان‌انگیز است. مجموعه‌های جاناتان نولان و لیزا جوی با بسط فرضیه روبو-تم-پارک-رفته-اشتباه فیلم مایکل کرایتون در سال 1973 به مضامین سنگینی مانند وجود آگاهی، تجربه زمان، و اخلاقیات جبر – با همه چیزهای شگفت‌آور می‌پردازد. ارزش های تولید و اجراهای باورنکردنی (به ویژه ایوان ریچل وود، تندی نیوتن و جفری رایت) که از HBO انتظار دارید. این بازی کاملاً جدید بازی تاج و تخت نیست، اما وقتی داستان سرایی و پیچش‌های آن رونمایی می‌شوند، سخت است که تحت تأثیر هوشمندی آن قرار نگیرید.

مظنون اصلی

با وجود تمام کارهای سینمایی برنده جایزه و سابقه طولانی تجربه تئاتر، برای جین تنیسون است که بسیاری هلن میرن را می شناسند و آن را گرامی می دارند. این داستان توسط لیندا لا پلانت خلق شده است، داستان یک بازرس ارشد کارآگاه بیهوده که در حال مبارزه با نیروی پلیس مردانه است، کلیشه های معمول اجرای قانون را بر سر آنها برمی گرداند. میرن همیشه در نقش تنیسون قابل تماشا است، عمیقاً جاه طلب و به شدت توانا، که با این وجود باید در هر مرحله خود را توجیه کند. سری های بعدی شاهد ارتقای او بودند، حتی با ادامه چالش ها، اما سریال مثل همیشه عالی باقی ماند. بدون ترس از کاوش در مکان‌های تاریک، Prime Suspect چنان تأثیری ثابت دارد که هم یک پیش درآمد و هم تلاشی کوتاه مدت برای بازسازی آن برای ایالات متحده ایجاد کرده است.

فارگو

یک مثال برجسته از قضاوت نکردن ایده‌ها قبل از تحقق آن‌ها، زنگ خطر زمانی به صدا درآمد که اعلام شد شخصی قرار است سریالی تلویزیونی بر اساس کلاسیک جنایی برادران کوئن بسازد. اما نوآ هاولی، مجری برنامه، فوق‌العاده باهوش بود و از تله‌های جنایی واقعی فیلم و صحنه‌های شهری کوچک استفاده می‌کرد و در عین حال داستان خودش را در آنها می‌پیوندد. در قالب گلچینی که هر فصل بازی را تغییر می‌دهد، و بازیگرانی مانند مارتین فریمن، کالین هنکس، پاتریک ویلسون، کرستن دانست، بیلی باب تورنتون، باب اودنکرک، جسی پلمونز، ایوان مک‌گرگور (به عنوان دوقلو، نه) به خود می‌بالیدند. کمتر)، و مری الیزابت وینستد، و تجسم فارگو در صفحه نمایش کوچک کاملاً به خودی خود می ایستد.